قالب پرشین بلاگ


قاب زیبای پنجره
اگر به خانه ی من امدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از ان به ازدحام کوچه ی خوشبختی بنگرم...
نويسندگان
آخرين مطالب

همه ی ایرانیان از دیر باز هنگام تحویل سال و شروع سال نو بر سر سفره ی هفت سین عید نوروزشان تخم مرغ های رنگی زیبایی می گذارند که نشان از باروری و رشد و زایش خوبیهاست و سمبل شکوفایی و نمو در سال جدیدی است که می خواهند پر بار تر از سال قبل آغاز کنند و خاطره ی خوش این سفره ی رنگی را در کنار سفره های هفت سین سالهای گذشته بچینند.

آموزش رنگ آمیزی تخم مرغ سفره هفت سین نوروز 91

 

ادامه.....................


ادامه مطلب
[ یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:, ] [ 17:1 ] [ Emily&fa ]

ت عکس   جدیدترین عکس های سفره هفت سین 91

ادامه....تصاویر...زیباتر...


ادامه مطلب
[ یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:, ] [ 16:40 ] [ Emily&fa ]

وقتی یه دختر یه کم به خودش میرسه : اوه! اوه ! ننه بابا داشت جمش می کردن!! اینا همش واسه جلب توجه دیگه!!! اینا دنیا و آخرت ندارن که!!!
  وقتی یه پسر تیپ میزنه: چه پسر خوش پوشیه…هزار ماشاا… چه تیپی داره… میمیرن واسش دخترا!!!!!
   نظر مادر شوهر در اول زندگی: میبینی شانس ما رو ؟ دختره فقط ۲۰ میلیون جهیزیه آورده ، نمی دونم این پسره شیفته چی این عفریته شد!!!

 باز هم همون مادر شوهر: دیگه چی می خواد؟ گل پسرم یه خونه ۴۰ متری تو نقطه صفر مرزی داره، از خداشم باشه .....

ادامه.........


ادامه مطلب
[ جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, ] [ 22:27 ] [ Emily&fa ]

امروز صبح اگر از خواب بیدار شدی و دیدی ستاره‌ها در آسمان نمی تابند
ناراحت نشو
حتما دارن با تو قایم باشک بازی میکنن
پس با آنها بازی کن

امروز هرچقدر بخندی و هرچقدر عاشق باشی از محبت دنیا کم نمیشه
پس بخند و عاشق باش

امروز هرچقدر دلها را شاد کنی کسی به تو خورده نمیگیرد
پس شادی بخش باش

امروز هرچقدر نفس بکشی جهان با مشکل کمبود اکسیژن رو به رو نمی شه
پس از اعماق وجودت نفس بکش

امروز هرچقدر آرزو کنی چشمه آرزوهات خشک نمی شه
پس آرزو کن

امروز هرچقدر خدا را صدا کنی خدا خسته نمی شه
پس صدایش کن

او منتظر توست
او منتظر آرزوهایت
خنده هایت
 ستاره شمردن‌هایت و عاشق بودن‌هایت است

امروزت را دریاب
امروز جاودانه است
و
امروز زیباترین روز دنیاست!
چون امروز روزی است که آینده ات را آنطور خواهی ساخت که تا امروز فقط تصورش میکردی...

[ پنج شنبه 26 اسفند 1390برچسب:, ] [ 1:0 ] [ Emily&fa ]

  گ

 گباد =  يکي از شخصيت هاي شاهنامه،

 گباز = گبازس =  نام یک پادشاه قدیمی در لازستان،

 گرام ـ گرامی ـ گرامی پور ـ گرامیدخت ـ گرامی زاد =  نام و فامیل در ایران و قاره کهن و هندوستان،

عكس بچه baby

ادامه......


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, ] [ 23:1 ] [ Emily&fa ]
[ دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:, ] [ 18:29 ] [ Emily&fa ]

دوستی می گفت
خیلی سال پیش که دانشجو بودم، بعضی از اساتید عادت به حضور و غیاب داشتند
تعدادی هم برای محکم کاری دو بار این کار را انجام میدادند، ابتدا و انتهای کلاس ، که مجبور باشی تمام ساعت را سر کلاس بنشینی.
هم رشته ای داشتم که شیفته ی یکی از دختران هم دوره اش بود.
هر وقت این خانم سر کلاس حاضربود، حتی اگر نصف کلاس غایب بودند، جناب مجنون می گفت:
... استاد همه حاضرند!
و بالعکس، اگر تنها غایب کلاس این خانم بود و بس، می گفت:
استاد امروز همه غایبند، هیچ کس نیامده!
در اواخر دوران تحصیل ازدواج کردند و دورادور می شنیدم که بسیار خوب و خوش هستند.
امروز خبردار شدم که آگهی ترحیم بانو را با این مضمون چاپ کرده است:

""هیچ کس زنده نیست ... همه مردند""

[ یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:, ] [ 22:13 ] [ Emily&fa ]

  ک

 کابور = کاپور = کافور ـ،  کات = کاتا = کاته =  نام و فامیل در ایران و هندوستان،

 کاد = کاتوز = کاتوزی = کاتوزیان =  نام و فامیل در ایران،

 کار ـ کارآزما ـ کارجو ـ کاردان =  نام و عنوان در پارسی،

 کاریال ـ کاکل ـ شاه کاکل ـ


ادامه مطلب
[ یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:, ] [ 21:38 ] [ Emily&fa ]

من آن شراب زده عاشقم ،

تو آن معشوق

که از صراحی چشمت مدام می نوشم "

بیا به پیش من ای دوست

- زمانه دشمن خوست

ادامه.......................

 


ادامه مطلب
[ یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:" حمید مصدق ", ] [ 11:1 ] [ Emily&fa ]

بعد از تو

من زنده ام گاهی

گاهی به همین صبح و شام بی دلیل

من زنده ام گاهی

راه میروم بی هر منزلی که هست

و حرف می زنم با خودم از سوال از چرا

از چه طور

من چه طور...؟!

آن همه واژه

آن همه وبا

من چه طور زنده ام هنوز؟!

بعداز تو من هنوز

گاهی زنده ام به خواب به خانه به خیابان

و خاموشم

وآرام

و بی فراق ام از بودن که یعنی چه

و از نبودن که چرا!!

................

من هستم هنوز به اسم

به شنیدن

به احتمال

به امید.

.......................

من سالهاست که از اشتیاق تو

در ملاقات مویه مرده ام.

تگاه نکن که شاعرم هنوز

این مرده من است

........

شاید ایستگاهی جایی لا به لای ازدحام

بلکه اسمی اشاره ای علامتی شاید..!

حالا بعد از آن حیرت همه گیر

هنوز هم می خواهم به یادت بیاورم

اما سالهاست که این دل بریده .......ساکت است....

[ یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:سید علی صالحی, ] [ 10:14 ] [ Emily&fa ]

با مردی که در حال عبور بود برخورد کردم
اووه ! معذرت میخوام … من هم معذرت میخوام.
دقت نکردم … ما خیلی مؤدب بودیم، من و اون غریبه خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم؛ اما در خانه با آنهایی که دوستشان داریم چطور رفتار می کنیم ؟!

ادامه....


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:, ] [ 21:44 ] [ Emily&fa ]


روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود.
از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟
مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم.
حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی.
مورچه گفت: "تمام سعی ام را می کنم...!"
حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشتکار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد.
مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آورد ...

چه بهتر که هرگز نومیدی را در حریم خود راه ندهیم و در هر تلاشی تمام سعی مان را بکنیم، چون پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست ...

[ پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:, ] [ 21:19 ] [ Emily&fa ]

   ف

 فابریز = فابریس = فبریز =  بهروز = بهریز = وهروز =  روز خوب و نيک،

 فاتک ـ پاتک ـ فاحد ـ پاخد =  نام و فامیل،

 فارابی ـ فاریابی =  نام و فامیل در قاره کهن،

 فافا ـ فافا دخت =  بدیع و نیکو و خوب،


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:, ] [ 20:54 ] [ Emily&fa ]

رفتار من عادی است
اما نمی دانم چرا
این روزها
از دوستان و آشنایان
هرکس مرا می بیند
از دور می گوید :
این روزها انگار
حال و هوای دیگری داری!
اما
من مثل هر روزم
با آن نشانیهای ساده
................

دیشب برای اولین بار
دیدم که نام کوچکم دیگر
چندان بزرگ و هیبت آور نیست
این روزها دیگر
تعداد موهای سفیدم را نمی دانم
گاهی برای یادبود لحظه ای کوچک
یک روز کامل جشن می گیرم
گاهی
صد بار در یک روز می میرم
حتی
یک شاخه از محبوبه های شب
یک غنچه مریم هم برای مردنم کافی است

ادامه................


ادامه مطلب
[ سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:از قیصر امین پور, ] [ 18:30 ] [ Emily&fa ]


عده بسیار کمی از مردم در طول سال بیش از دو یا سه بار فکر می‌کنند. اما من با یکی، دو بار فکر کردن در هفته برای خودم شهرتی دست و پا کرده ام.

اولین وظیفه ما این است که فقیر نباشیم.
موفقیت هرگز اشتباه نکردن نیست، بلکه هرگز یک اشتباه را دوباره انجام ندادن است.

ما از تجربه کردن می‌آموزیم که انسان هیچگاه از تجربه کردن چیزی نمی‌آموزد.

حسب و نسب زن و شوهر از رفتاری که موقع پرخاش و جدال با هم می‌کنند، معلوم می شود....


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ادامه.......رو بخونید..


ادامه مطلب
[ دو شنبه 15 اسفند 1390برچسب:, ] [ 9:30 ] [ Emily&fa ]

من از ميان همه‌ی شما
منتظر کسی بودم ... که نيامد!
به گمانم دريا
چشمی برای گريستن نداشت
ورنه آن پرنده‌ی بی‌جُفت
به جای نَم‌نَمِ يکی قطره‌ی باران
چشمْ به راهِ دو ديده‌ی من
از دريا نمی‌گريخت....

[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:سید علی صالحی, ] [ 22:30 ] [ Emily&fa ]

می‌ترسم، مضطربم
و با آن که می‌ترسم و مضطربم
باز با تو تا آخرِ دنيا هستم
می‌آيم کنار گفتگويی ساده
تمام روياهايت را بيدار می‌کنم
و آهسته زير لب می‌گويم
برايت آب آورده‌ام، تشنه نيستی؟
فردا به احتمال قوی باران خواهد آمد.
تو پيش‌بينی کرده بودی که باد نمی‌آيد
با اين همه ... ديروز
پی صدائی ساده که گفته بود بيا، رفتم،
تمام رازِ سفر فقط خوابِ يک ستاره بود!

می‌آيی همسفرم شوی؟
گفتگوی ميان راه بهتر از تماشای باران است
توی راه از پوزش پروانه سخن می‌گوئيم
توی راه خوابهامان را برای بابونه‌های درّه‌ای دور تعريف می‌کنيم
باران هم که بيايد
هی خيس از خنده‌های دور از آدمی، می‌خنديم،
بعد هم به راهی می‌رويم
که سهم ترانه و تبسم است
مشکلی پيش نمی‌آيد
کاری به کار ما ندارند ری‌را،
نه کِرمِ شبتاب و نه کژدمِ زرد.


وقتی دستمان به آسمان برسد
وقتی که بر آن بلندیِ بنفش بنشينيم
ديگر دست کسی هم به ما نخواهد رسيد
می‌نشينيم برای خودمان قصه می‌گوئيم
تا کبوترانِ کوهی از دامنه‌ی روياها به لانه برگردند.


غروب است
با آن که می‌ترسم
با آن که سخت مضطربم،
باز با تو تا آخر دنيا خواهم آمد....

[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:سید علی صالحی, ] [ 22:26 ] [ Emily&fa ]



شنیده ام یک جایی هست
جایی دور
که هر وقت از فراموشی خواب ها دلت گرفت
می توانی تمام ترانه های دختران می خوش را
به یاد آوری
می توانی بی اشاره ی اسمی
بروی به باران بگویی
دوستت می دارم
یک پیاله آب خنک می خواهم
برای زائران خسته می خواهم
دیگر بس است غم بی بامداد نان و
هلاهل دلهره
دیگر بس است این همه
بی راه رفتن من و بی چرا آمدن آدمی
من چمدانم را برداشته
دارم می روم
تمام واژه ها را برای باد باقی گذاشته ام
تمام باران ها را به همان پیاله ی شکسته بخشیده ام
دارایی بی پایان این همه علاقه نیز
شنیده ام یک جایی هست
حدس هوای رفتنش آسان است
تو هم بیا..

[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:علی صالحی, ] [ 22:13 ] [ Emily&fa ]


در انتهای هر سفر

در ايينه

دار و ندار خويش را مرور می کنم

اين خاک تيره اين زيمن

پايوش پای خسته ام

اين سقف کوتاه آسمان 

سرپوش چشم بسته ام

اما خدای دل

در آخرين سفر

در ايينه به حز دو بيکرانه کران

به جز زمين و آسمان

چيزی نمانده است

گم گشته ام ‚ کجا

نديده ای مرا..... ؟

[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:حسین پناهی, ] [ 22:2 ] [ Emily&fa ]

جا مانده است

چيزی جايی

که هيچ گاه ديگر

هيچ چيز

جايش را پر نخواهد کرد

نه موهای سياه و

نه دندانهای سفيد.......

[ شنبه 13 اسفند 1390برچسب:حسین پناهی,,, ] [ 21:17 ] [ Emily&fa ]

خورشيد جاودانه می درخشد در مدار خويش

مانيم که يا جای پای خود می نهيم و غروب می کنيم

هر پسين

اين روشنای خاطر آشوب در افق های تاريک دوردست

نگاه ساده فريب کيست که همراه با زمين

مرا به طلوعی دوباره می کشاند ؟

ای راز

ای رمز

ای همه روزهای عمر مرا اولين و آخرين........

 

[ شنبه 13 اسفند 1390برچسب:حسین پناهی, ] [ 21:10 ] [ Emily&fa ]

حق با تو بود

 

می بايست می خوابيدم

 

اما چيزی خوابم را آشفته کرده است

........

 

 

صحرا به صحرا

و بهار به بهار

 

دانه دانه بنفشه های وحشی را يک دسته می کردم

 

عشق را چگونه می شود نوشت

 

در گذر اين لحظات پرشتاب شبانه

 

....

 

وگرنه چشمانم را می بستم و به آوازی گوش ميدادم که در آن دلی می خواند

 

من تو را

 

او را

کسی را دوست می دارم.......

 

 


ادامه مطلب
[ شنبه 13 اسفند 1390برچسب:حسین پناهی, ] [ 21:5 ] [ Emily&fa ]

با تو

بی تو

همسفر سايه خويشم وبه سوی بی سوی تو می ايم

معلومی چون ريگ

مجهولی چون راز

معلوم دلی و مجهول چشم

من رنگ پيراهن دخترم را به گلهای ياد تو سپرده ام

و کفشهای زنم را در راه تو از ياد برده ام

ای همه من

ککل زرتشت

 سايه بان مسيح

 

 به سردترين ها

 مرا به سردترين ها برسان

 

 

 

[ شنبه 13 اسفند 1390برچسب:حسین پناهی, ] [ 21:1 ] [ Emily&fa ]

ش

 شاپور = ساپور =  يکي از شخصيت هاي شاهنامه،  نام سه پادشاه از پادشاهی ساسانیان،

 شاد ـ شادملک ـ شاداب ـ شادان ـ شادبخت ـ شادبهر ـ شاددل ـ شادرنگ ـ شادرو ـ شادزی =

 شادفر ـ شادور ـ شادمان ـ شار ـ, شاهکام =  نام و فامیل در قاره کهن،


ادامه مطلب
[ جمعه 12 اسفند 1390برچسب:, ] [ 18:50 ] [ Emily&fa ]

 

 

یک پنجره برای دیدن

 

 

 

یک پنجره برای شنیدن

 

 

 

یک پنجره که مثل حلقه ی چاهی

 

 

 

در انتهای خود به قلب  زمین میرسد

 

 

 

و باز می شود بسوی و سعت این مهربانی مکرر آبی رنگ

 


 

 

ادامه........

 

 


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 11 اسفند 1390برچسب:فروغ فرخزاد, ] [ 13:40 ] [ Emily&fa ]

نیست یاری تا بگویم راز خویش

 

ناله پنهان کرده ام در ساز خویش

 

چنگ اندوهم، خدا را، زخمه ای

 

زخمه ای، تا برکشم آواز خویش

 

 

 

بر لبانم قفل خاموشی زدم

 

با کلیدی آشنا بازش کنید

 

کودک دل رنجه دست جفاست

 

با سر انگشت وفا نازش کنید

...


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 11 اسفند 1390برچسب:فروغ فرخزاد, ] [ 13:31 ] [ Emily&fa ]

شاید قبلا این مطلب رو خونده باشید ولی 2باره خوندنش خالی از لطف نیست...

اینگونه نگاه کنيم...مرد را به عقلش نه به ثروتش ...

زن را به وفايش نه به جمالش . دوست را به محبتش نه به کلامش.....

عاشق را به صبرش نه به ادعايش...

مال را به برکتش نه به مقدارش....

خانه را به آرامشش نه به اندازه اش.
..

اتومبيل را به کاراییش نه به مدلش....

غذا را به کيفيتش نه به کميتش....درس را به استادش نه به سختیش.

دانشمند را به علمش نه به مدرکش...مدير را به عمل کردش نه به جایگاهش.

نويسنده را به باورهايش نه به تعداد کتابهايش...شخص را به انسانيتش نه به ظاهرش.

دل را به پاکیش نه به صاحبش...جسم را به سلامتش نه به لاغریش.

سخنان را به عمق معنایش نه به گوینده اش.

[ چهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:, ] [ 8:36 ] [ Emily&fa ]

س

 سابک =  نام قدیمی ایرانی،  نام استاندار مصر در زمان سلسله هخامنشیان،

 سابور = شاپور =  سابور بن اشکان،

 ساتراباتس ـ ساتراپ =  نام و لقب در ایران قدیم،

 ساتین =  نام شاهزاده آلانی،  ساتی نیک = نام خواهر ساتین،

 


ادامه مطلب
[ سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, ] [ 20:9 ] [ Emily&fa ]

 

ادامه  ....تصاویر.........زیباتر.....


ادامه مطلب
[ دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, ] [ 9:42 ] [ Emily&fa ]

اصغر فرهادی برنده ی اسکارخبرآنلاین: فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین ساخته ی اصغر فرهادی موفق شد هشتاد و چهارمین اسکار بهترین کارگردانی فیلم خارجی زبان را از آن خود سازد. این فیلم در دو بخش بهترین فیلمنامه غیراقتباسی و بهترین فیلم خارجی‌زبان در هشتاد و چهارمین دوره جوایز اسکار نامزد شده بود.

«جدایی نادر از سیمین» به کارگردانی اصغر فرهادی از ایران در هشتاد و چهارمین دوره جوایز اسکار جایزه بهترین فیلم خارجی زبان را از آن خود کرد. مراسم اعطاء جوایز اسکار ۲۰۱۲ از ساعت ۵ صبح روز دوشنبه در کداک تیه‌تر لس آنجلس در حال برگزاری است.

فرهادی جایزه خود را از ساندرا بولاک دریافت کرد و در ابتدا به زبان فارسی گفت سلام بر مردم سرزمینم!
فرهادی پس از دریافت جایزه اسکار گفت: ایرانیان بسیارى در سرتاسر جهان در حال تماشاى این لحظه‌اند. و گمان دارم خوشحال‌اند. نه فقط به خاطر یک جایزه‌ى مهم یا یک فیلم یا یک فیلمساز. آن‌ها خوشحال‌اند چون در روزهایى که سخن از جنگ، تهدید و خشونت میان سیاستمداران در تبادل است نام کشورشان ایران از دریچه‌ى باشکوه فرهنگ به زبان مى‌آید. فرهنگى غنى و کهن که زیرگرد و غبار سیاست پنهان مانده. من با افتخار این جایزه را به مردم سرزمینم تقدیم مى‌کنم. مردمى که به همه‌ى فرهنگ‌ها و تمدن‌ها احترام مى‌گذارند و از دشمنى کردن و کینه ورزیدن بیزارند.

«جدایی نادر از سیمین» پارسال در اولین نمایش جهانی خود در جشنواره فیلم برلین موفق به دریافت خرس طلای بهترین فیلم و جوایز خرس‌ نقره‌ای بهترین گروه بازیگری زن و بهترین گروه بازیگری مرد شد.

این فیلم از آن زمان تاکنون بیش از ۵۰ جایزه از جشنواره‌ها و جوایز سینمایی در سراسر دنیا دریافت کرده است.

 

[ دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, ] [ 9:39 ] [ Emily&fa ]


 
من برگ را سرودی کردم
سرسبزتر ز بیشه
 
من موج را سرودی کردم
پُرنبض‌تر ز انسان
 
من عشق را سرودی کردم
پُرطبل‌تر ز مرگ
 
سرسبزتر ز جنگل
من برگ را سرودی کردم
 
پُرتپش‌تر از دلِ دریا
من موج را سرودی کردم
 
پُرطبل‌تر از حیات
من مرگ را
سرودی کردم.......

 
[ یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, ] [ 10:19 ] [ Emily&fa ]

ز

 زاب = زاو = زو =  یاری دهنده،  نام نبیره تور پسر فریدون است،

 زاد = آزاد =  نام سردار ایرانی در جنگ قادسیه،

 زادان ـ زادان فرخ ـ زادبخت ـ زادفرخ ـ زادمهر ـ زادهرمز =  نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،


ادامه مطلب
[ شنبه 6 اسفند 1390برچسب:, ] [ 20:35 ] [ Emily&fa ]

 بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک

آسمان آبی و ابر سپید
 برگهای سبز بید

عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستو های شاد

خلوت گرم کبوترهای مست
 نرم نرمک می رسد اینک بهار

خوش به حال روزگارا 
 

خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز 
 

خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
 خوش به حال جام لبریز از شراب
 خوش به حال آفتاب 

 ای دل من گرچه در این روزگار
 جامه رنگین نمی پوشی به کام
باده رنگین نمی نوشی ز جام 
 

نقل و سبزه در میان سفره نیست
 جامت از ان می که می باید تهی است

 

ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
 ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار 

 گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
 هفت رنگش میشود هفتاد رنگ


ادامه مطلب
[ جمعه 29 اسفند 1390برچسب:از فریدون مشیری, ] [ 1:1 ] [ Emily&fa ]


زرد و نیلی و بنفش
سبز و آبی و کبود
با بنفشه ها نشسته ام
سالهای سال
صبحهای زود
در کنار چشمه سحر
سر نهاده روی شانه های یکدگر
 گیسوان خیس شان به دست باد
چهره ها نهفته در پناه سایه های شرم
رنگ ها شکفته در زلال عطرهای گرم
می ترواد از سکوت دلپذیرشان
بهترین ترانه
بهترین سرود

........


ادامه مطلب
[ جمعه 5 اسفند 1390برچسب:از فریدون مشیری, ] [ 18:43 ] [ Emily&fa ]

خداحافظ!خداحافظ! سلام خوب دیروزم
بدون من تا ته دنیا به آتیش تو می سوزم

 

خداحافظ!خداحافظ! همیشه همدم و همراه
دلیل بغض بی وقفه ، دلیل هق هق گهگاه

خداحافظ!خداحافظ! عزیز خسته از تکرار
 نگو تقدیر ما این بود ،‌ محاله بعد از این دیدار 

 

خداحافظ!خداحافظ! سیه پوش سراپا نور
شروع ناب هر شعری ، تو ای نزدیک دورادور

خداحافظ غزلساز طناب و شاخه و رؤیا
صدای ناب روییدن ، غریق عاشق دریا

خداحافظ!خداحافظ! گل اردیبهشت من
 پر از نام زلال توست ،‌ کتاب سرنوشت من


ای گل باران نویس این کویر بی بهار
ای چراغ روشن شب گریه های انتظار

آخرین برگ تمام قصه های ناتمام
ای غزال پر غرور دشت سبز بی حصار


 خداحافظ!خداحافظ! دلیل تازه بودن ها
خداحافظ!خداحافظ! تمنای سرودن ها

 
خداحافظ!خداحافظ! سفر خوش ! راه رؤیا باز
پس از تو قحطی لبخند ، پس از تو حسرت پرواز

خداحافظ..................................

[ پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:, ] [ 20:2 ] [ Emily&fa ]

   ر

 رات ـ راتا ـ راتانشاه =  نام سلاطین قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،

 راد ـ رادان ـ رادنوش ـ رادمان ـ رادمهر =  نام سلاطین قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،

 راز ـ رازبان ـ رازدار ـ رازمهر ـ رازی = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،

 راست ـ راستا ـ راستی ـ راسک ـ راسود =  نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،

ادامه...


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:, ] [ 19:47 ] [ Emily&fa ]

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ادامه...........تصاویر......


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ] [ 21:4 ] [ Emily&fa ]

شايد با اين جمله آشنا باشيد كه «‌امروزه ازدواج به بزرگ‌ترين ريسك زندگي دختران و پسران تبديل شده است». به هر حال پيچيدگي روابط اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي به‌خصوص در جوامع شهري باعث شده بسياري از افرادي‌كه در آستانه ازدواج هستند، در رفتارها و ارتباط‌هاي اوليه چهره واقعي خود را نشان ندهند. برخلاف تصور اغلب جوانان، ازدواج تنها يك تصميم عاطفي نيست بلكه بايد كاملا حساب‌گرانه و مهندسي شده باشد تا همسران در طول زندگي مشترك به بن‌بست نرسند. در واقع بايد در اين راه طرفين به شناخت دقيق از هم برسند. تجربه نشان داده است هرچه اين شناخت دقيق‌تر و قوي‌تر باشد، ازدواج سرنوشت بهتري خواهد داشت. در اين ميان اما هستند مرداني كه به هيچ‌عنوان براي ازدواج مناسب نيستند؛ آن‌ها را به‌اصطلاح «مردان خطرناك» براي ازدواج مي‌ناميم. اين افراد شخصيت‌هايي دارند كه آن‌ها را براي ازدواج نامناسب مي‌كند. به همين دليل دختران جوان بايد در مقابل اين قبيل افراد وارد ارتباط عاطفي نشوند و فكر نكنند كه با ازدواج همه مشكلات حل مي‌شود. در اين شماره برخي از اين افراد را به دختران جوان معرفي مي‌كنيم تا آن‌ها هوشيارانه‌تر و آگاهانه‌تر به موضوع نگاه كنند و از سيستم «انتخاب عاقلانه، زندگي عاشقانه‌» استفاده كنند. در شماره‌هاي آينده نيز مي‌توانيد منتظر معرفي ساير افراد نامناسب باشيد. ادامه...


ادامه مطلب
[ سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:, ] [ 9:59 ] [ Emily&fa ]

تو رفتی

شعر در تو سوخت...

باغ در تو سوخت..

اما دو دست جوانت

بشارت فردا

هر سال سبز می شود

و با شاخه های زمزمه گر در تمام خاک

گل می دهد

گلی به سرخی خون...

[ دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:مجموعه شعر خسرو گلسرخی, ] [ 9:44 ] [ Emily&fa ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

########## هم موسم بهار طرب خیز بگــــــــــذ رد/ هم فصل ناملایم پاییز بگــــــــــــــــذ رد/ گر نا ملایمی به تو کرد از قـضــــــــــا خود را مساز رنجه که این نیز بگذرد
امکانات وب

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 32
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 45
بازدید ماه : 191
بازدید کل : 71221
تعداد مطالب : 452
تعداد نظرات : 89
تعداد آنلاین : 1





تبادل لینک

خرید بک لینک