قالب پرشین بلاگ


قاب زیبای پنجره
اگر به خانه ی من امدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از ان به ازدحام کوچه ی خوشبختی بنگرم...
نويسندگان
آخرين مطالب
 

تا به حال کسی
تو را با چشم هاش نفس کشیده ؟
آنقدر نگاهت می کنم
که نفس هام
به شماره بیفتد...
بانوی زیبای من... !
جوری که از خودت فرار کنی
و جایی جز اغوش من
نداشته باشی .....

[ سه شنبه 20 اسفند 1392برچسب:عباس معروفی, ] [ 13:23 ] [ Emily&fa ]

همچو یک ساز
در آغوشمی 
می نوازمت نرم و آرام
در نفس هات می چرخم
و لایه لایه اوج می گیرم 
همچو یک پیانو کنارت آرمیده ام
و انگشتانت 
نقطه نقطه ی تنم را
به صدا در می آورد
گل به گل ورق می خوری
لبریز می شوی
نارنجی من!
بگذار این راز 
در آسمان بماند
و هیچ کس نداند
که آه تو کدام بود
و بوسه های من کدام!

[ سه شنبه 20 اسفند 1392برچسب:عباس معروفی, ] [ 13:16 ] [ Emily&fa ]

"دلـم"

بهــانه ی "تـــو" را دارد!

تــــو می دانــی بهانه چیست؟!

بهــانه،

همان است که شب ها خواب از چشم خیس من می دزدد...

بهــانه

همان است که...

روزها

میـان انبـوهی از آدم ها...

چشمانم را پـــی تو می گرداند.

بهــــانه...

همان صبری است که به لبانم سکـــوت می دهد؛

تا گلایه ای نکنم از "نبـودنت" !

 

 

شاعـــر: عباس معروفی

[ سه شنبه 20 اسفند 1392برچسب:شاعـــر: عباس معروفی, ] [ 13:4 ] [ Emily&fa ]

وقتی که تو نیستی
دنیا چیزی کم دارد
مثل کم داشتنِ یک وزیدن، یک واژه، یک ماه!

من فکر می‌کنم در غیاب تو
همه‌ی خانه‌های جهان خالی‌ست
همه‌ی پنجره‌ها بسته است

وقتی که تو نیستی
من هم
تنهاترین اتفاق بی‌دلیل زمینم!

واقعا
وقتی که تو نیستی
من نمی‌دانم برای گم و گور شدن
به کدام جانب جهان بگریزم!

"سید علی صالحی"

[ سه شنبه 20 اسفند 1392برچسب:"سید علی صالحی", ] [ 12:58 ] [ Emily&fa ]

باورت بشود يا نه!
روزي مي‌رسد
که دلت براي هيچ‌کس به اندازه من تنگ نخواهد شد..

براي نگاه کردنم، خنديدنم
و حتي اذيت کردنم!
براي تمام لحظاتى که در کنارم داشتي..

روزي خواهد رسيد که
در حسرت تکرار دوباره من خواهي بود،
مي‌دانم روزي که نباشم هيچ‌کس تکرار من نخواهد شد...............
 هيچ‌کس تکرار من نخواهد شد...............

[ دو شنبه 19 اسفند 1392برچسب:, ] [ 12:3 ] [ Emily&fa ]


تو ليلي نيستي 
من اما
مجنون حرف هات مي شوم
ديوانه ي دست هات
مبهوت خنده هات
گل قشنگم
شيرين نيستي
ولي من
صخره هاي شب را
آنقدر مي تراشم
تا خورشيدم طلوع کند
و تو
در آغوشم بخندي


[ پنج شنبه 15 اسفند 1392برچسب:عباس معروفي, ] [ 9:1 ] [ Emily&fa ]

کسی‌ چه می‌داند ؟
شاید فردا روزی یکی‌ شعر‌هایِ مرا برایت خواند
و آنروز
آنروزِ خوب
خواهی‌ فهمید
چقدر دوستت داشت
چقدر دل‌ بسته
چقدر وابسته بود

خواهی‌ فهمید کاری نمی‌توان کرد با هزاران سوالِ بی‌ جواب
جز انتظار ... فقط انتظار ... انتظار
خواهی‌ فهمید زمان عشق را کم نمی کند...
زمان طاقتِ آدم را کم می‌کند....

یکی‌ شعر‌هایِ مرا برایت می‌خواند
و تو خواهی‌ فهمید هرگز برای بازگشت
برایِ دوست داشتن
برایِ دوباره عاشق شدن دیر نیست

برمی گردی
و یکی از شعر‌های مرا برایش می خوانی‌

نیکی‌ فیروزکوهی

[ سه شنبه 13 اسفند 1392برچسب:, ] [ 9:28 ] [ Emily&fa ]

 

وای چه روزهای خوبی ست
که تو می‌آیی
و من لابلای مسافران تشنه
دنبال تو می‌گردم
می‌دانی؟
مسافران جهان
همیشه تشنه‌اند
مسافران همه آب می‌خواهند
و من تو را.
چرا از بین این همه مسافر
یکیش تو نیستی؟
چی پوشیده‌ای که نشناسم؟
چرا چهره‌ی آدم‌های دنیا
غریب شده برای من؟
چرا از بین اینهمه آدم
تو
فقط تو
نمی‌خندی
چرا انتظارم تمام نمی‌شود؟
چرا تمام نمی‌شوم؟
کی می‌آیی؟
...
می‌دانی چی؟
اصلاً نیا
همین که به دنیا آمده‌ای
برای من کافی ست
فقط باش.

عباس معروفی

[ شنبه 10 اسفند 1392برچسب:عباس معروفی, ] [ 10:15 ] [ Emily&fa ]


ایران ای سرای امید
بر بامت سپیده دمید
بنگر کزین ره پر خون
خورشیدی خجسته رسید

اگر چه دلها پر خون است
شکوه شادی افزون است
سپیده ما گلگون است، وای گلگون است
که دست دشمن در خون است
ای ایران غمت مرساد
جاویدان شکوه تو باد

راه ما، راه حق، راه بهروزی است
اتحاد، اتحاد، رمز پیروزی است
صلح و آزادی جاودانه در همه جهان خوش باد
یادگار خون عاشقان، ای بهار
ای بهار تازه جاودان در این چمن شکفته باد

هوشنگ ابتهاج(ه.الف.سایه)

[ شنبه 10 اسفند 1392برچسب:هوشنگ ابتهاج(ه,الف,سایه), ] [ 10:13 ] [ Emily&fa ]

من؛

سالهای سال مردم،

تا اینکه، یک دم زندگی کردم
تو می توانی
یک ذره
یک مثقال
مثل من بمیری؟!


" قیصر امین پور "

[ شنبه 10 اسفند 1392برچسب: قیصر امین پور ", ] [ 10:10 ] [ Emily&fa ]

من دلم می خواهد
خانه ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوستهایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو
هرکسی می خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند
شرط وارد گشتن
شست و شوی دلهاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست
بر درش برگ گلی می کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می نویسم ای یار
خانه ی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر
"خانه دوست کجاست؟ "

[ جمعه 2 اسفند 1392برچسب:, ] [ 22:21 ] [ Emily&fa ]

من امیدم را در یاس یافتم
مهتابم را در شب

عشقم را در سال بد یافتم
و هنگامی كه داشتم خاكستر می شدم

گر گرفتم
زندگی با من كینه داشت
من به زندگی لبخند زدم
خاك با من دشمن بود
من بر خاك خفتم
چرا كه زندگی سیاهی نیست
چرا كه خاك خوب است.

شاملو
هیچ

[ جمعه 2 اسفند 1392برچسب: شاملو, ] [ 9:2 ] [ Emily&fa ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

########## هم موسم بهار طرب خیز بگــــــــــذ رد/ هم فصل ناملایم پاییز بگــــــــــــــــذ رد/ گر نا ملایمی به تو کرد از قـضــــــــــا خود را مساز رنجه که این نیز بگذرد
امکانات وب

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 1377
بازدید کل : 61290
تعداد مطالب : 452
تعداد نظرات : 89
تعداد آنلاین : 1





تبادل لینک

خرید بک لینک